وظیفه داری که دوستش داشته باشی
زیرا برای تو می نویسم
وظیفه داری بخوانی
این مهم است
این دانه دانه های کلمه
مثل موریانه های درشت پر دار
از هیکلت
می روند بالا
و لای سینه هایت
تخم می گذارند
بزرگ می شوند
کرمهای بزرگ
روی پستانت
که از تو بالا می روند و می ریزند
کلمه های من
در توست
سر به دنبالت
نمی توانی فرار کنی
حرفهای من
پشت هر کوچه ای
به دنبالت می آیند
توی پیژامه دوست پسرهایت که دست کنی
حرفهای من می آید توی دستت
وقتی تنها
میروی حمام
لیف حمامت
من هستم
یا وقتی
خسته درس می خوانی
شعرهای من
همه جا دنبالت هستند
به تو می گویند:
"یادش بخیر عجب دیوانه ای بود"
واقعا چه دیوانه وار دنبالشی...با کلماتت...سایه ات و با همه وجودت...
دوست دارم حرفهایت را...
لینک
واقعا چه دیوانه وار دنبالشی...با کلماتت...سایه ات و با همه وجودت...
دوست دارم حرفهایت را...
لینک
گاهی نوشته هات رو که می خونم هیچ کلمه ای به ذهنم نمی رسه محوشون می شم
خیلی قشنگ بود
شاید حس ات حس جدیدی نبود اما بیانت معرکه بود
مثل همیشه
روسری رقصنده با باد
می روی از یاد
مائیم که می دویم از پی باد
یا نمی دویم از پی باد
یا شاید می رویم از یاد...
منتظر دمی سر زدنتان...
ماندگار باشید...
بی اجازه لینکتان کردیم
خیلی محشر می نویسی...خیلی معرکه حستو بیان می کنی...همیشه میخونم این جا رو...حیفه که سوت و کوره.....
زیبا اما مبهم ................خیلی مبهم
باید ادم به کلش فشار بیاره تا بفهمه چی نوشتی ولی در کل خیلی قشنگ مینویسی
اگر دوست داشتی یه سری به وبلاگم بزن خوش حال میشم
شادباشی