...::مزخرفات بین دو سیگار::...

مردی که روبروی تو سیگار می کشد/باحلقه های دود دورخودش دار می کشد

...::مزخرفات بین دو سیگار::...

مردی که روبروی تو سیگار می کشد/باحلقه های دود دورخودش دار می کشد

باد ما را با خود خواهد برد...

و گفت:یقین رفته باد بادبان ما نخواهد شد. اژدهای شک پشت موجهای کلمه ایستاده است. پارو نزن شاعر. پارو نزن....
این بگفت و بادبان را کشید. 

انگار که ترمز دستی پژو را کشیده باشد. کشتی دور در جا زد. 

گفت:به سوی جهنم می رویم. شیطان هم حتی با ما نمی آید...

نظرات 4 + ارسال نظر
رویا 3 اردیبهشت 1388 ساعت 23:29 http://royayi.blogsky.com

چه قدر سیاه می نویسید...نوشته های شما من رو یاد کسی انداخت که عجیب دوستش داشتم ولی علقبت این سیاهی ما رو از هم جدا کرد....

عبداله 3 اردیبهشت 1388 ساعت 23:31 http://damdami2.blogsky.com

سیگار اشنو ویژه و ناز پری رخان
این هز دو را به کشاکش دهر کشیده‌ام-

---------------------

اغنیا کنت کشند و فقرا اشنو!
جان به قربان و اشنو که تو کنت الفقرایی..

رضا 5 اردیبهشت 1388 ساعت 00:43 http://www.kame-akhar.blogsky.com

در جواب رویا.اگر منظورت از سیاه نویسی رنگ فونت هست که خوب این خیلی قشنگه!در مورد اون کسی که دوستش داشتید و سیاهی شما رو از هم جدا کرده،باید بگم که معمولا تو سیاهی باید ایستاد و فریاد زد،تا گم نشد.

صدا 6 اردیبهشت 1388 ساعت 08:26

در جواب رویا:رویا این سیاهی ها منو از کسی که دوستش دارم داره جدا می کنه......تو بعد از این چه کار کردی؟
در جواب رضا:رضا من توی سیاهی استوار می ایستم و فریاد می زنم....و امیدوارم که منو پیدا کنه چون میدونم گم نمیشم.
من هستم تا آخر ...
حتی تا پرتگاه......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد