"با مردم صادق باش و از تنهاییت لذت ببر" مردی تنها به من گفت و به میان صحرا گریخت.
پرنده ها هراسیده گفتند "فراموش کن فراموش کن"
...................................................................................
"تنهایم" این را گفت.
گفتیم: "شیخ پس ما دست خر هستیم؟"
گفت: " توی همین مایه ها"
لذت تنهایی!چه لذت عجیبی!همیشه وقتی می فهمم که قراره تنها بشم یه دلهره کودکانه منو فرا می گیره.و برای تنهاییم به اندازه تمام عمرم برنامه می ریزم!