وصیت کردم که وقتی مردم مرا توی چاهک حمام مهری اینها چال کنند. تا وقتی آنجایش را می تراشد بتوانم از آن سوراخی ببینم. از شانس بدم اسم مستاجر بعدی آقا مصطفی بود و همینطور که زیر دوش ایستاده بود توی چاهک می شاشید...
....................................................................
صدای پای گربه روی برگ را
به لغزیدن آرامت زیر ملافه تشبیه می کنم
شرمنده
کمی اغراق الزامی است
مردم باید بفهمند
حرکت گربه
روی برگ
تا چه حد شهوانی است ...
گاهی همه پیش بینی هایی که کردی درست در می آیند جز بخش که همه این فکر ها و تلاش ها برای آن بوده
شاید کلمه تقدیر که شاید بی مزه ترین کلمه است تحت فشار همین لحظات ساخته شده