بیا
روی چشمهای من بنشین
سنجاقک
باور کن
باد دیوانه دیشب
با خودش
باور کن
قورباغه امشب
دیگر
خودش
مرداب است ...
.....................................................................
عکس یک رتیل می کشم
یک رتیل ریش تراشیده و بی مو
یک رتیل
لنگ و غمگین
رتیل سالهاست آفتاب نخورده
عکس یک رتیل می کشم
زیرش می نویسم
از رتیل ها نترس
نمی نویسم
بی خیال
حرف من را که
عمرا
باور نمی کنی ...
چطور می شه از رتیلی که اونقدر از اصالت خودش فاصله گرفته که کچل کرده نترسید؟
شاید اعتبارش رو قبلا باد برده باشه...