...::مزخرفات بین دو سیگار::...

مردی که روبروی تو سیگار می کشد/باحلقه های دود دورخودش دار می کشد

...::مزخرفات بین دو سیگار::...

مردی که روبروی تو سیگار می کشد/باحلقه های دود دورخودش دار می کشد

فرهاد نامه

توی نهر سنگی اش می شاشید و می دوید دنبال شاشش که می آمد آرام آرام از صخره ها پایین و چکه چکه توی حوض آن پایین می ریخت. بعد می خندید و بعد گریه اش می گرفت. تمام نهر و حوض را با آب هزار بار می شست و بعد تمیز می کرد که از همه نهرهای جهان تمیزتر باشد. بعد می پرسید: "شیرین جان من زنگ نزد؟ خبر تازه ای نیست؟" بعد که می گفتم:" نه"می آمد و با هم می گریستیم...

نظرات 1 + ارسال نظر
صدایی خسته.بلند توام با سکوت 14 اردیبهشت 1388 ساعت 10:46

اگر شیرین ، فرهاد رو ترک کرده باشه
که فرهاد امید داشته باشه
که شیرین زنگ میزنه
اما
اگر فرهاد ، شیرین رو ترک کرده باشه
که فرهاد نباید توقع زنگ زدن از شیرین رو داشته باشه
هر چند که ، مطمئنا شیرین دلش می خواد زنگ بزنه
اگر این طور باشه اون می ترسه
چون مطمئنا فرهاد به شیرین گفته که: دیگه هیچ کاری بهش نداشته باشه و دیگم بهش زنگ نزنه...
شیرین از فرهاد خیلی بیشتر از این که فرهاد فکرشو بکنه ، حساب میبره.
شیرین تفلک این میون مونده که چه کار کنه.......
من میدونم
شیرین داره درد میکشه......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد