مثل هر شب شیرین پشت پنجره بود مثل هر شب غمگین و مضطرب دیدم چیزی رو برای فرهاد زمزمه میکنه گوش دادم ، آهسته و آروم میگفت: اشک من باز دونه دونه بریز به روی گونه از همون روزی که رفتی دل من داره بهونه یادت رفت اون همه قول و قرار و ؟ یادت رفت اون همه خاطره ها رو ؟ یادت رفت اون همه قشنگیا رو ؟ یادت رفت؟ یکی اینجا به پات نشسته جز تو به هیشکی دل نبسته یادت رفت؟!
سلام میبینم که آنچه هائی که بین دوسیگارمینویسی نه تنها مزخرف نیست خیلی هم فلسفی تشریف دارند مهم نیبست نقل قول کرده باشی که آدمارو میشه با انتخابهاشونم شناخت.میترسم سیگاریم کنی با پست جدیدی درخدمتم بدو بیا از بین دوسیگاریات برام بنویس بااحترام
خوشم اومد ازینجا
مرسی که راه نگاهم رو به این مسیر کج کردید!
خوشحالم از آشنایی با این نوشته ها
......
مثل هر شب شیرین پشت پنجره بود
مثل هر شب غمگین و مضطرب
دیدم چیزی رو برای فرهاد زمزمه میکنه
گوش دادم ، آهسته و آروم میگفت:
اشک من
باز دونه دونه بریز به روی گونه
از همون روزی که رفتی دل من داره بهونه
یادت رفت اون همه قول و قرار و ؟
یادت رفت اون همه خاطره ها رو ؟
یادت رفت اون همه قشنگیا رو ؟
یادت رفت؟
یکی اینجا به پات نشسته
جز تو به هیشکی دل نبسته
یادت رفت؟!
سلام میبینم
که آنچه هائی که بین دوسیگارمینویسی نه تنها مزخرف نیست خیلی هم فلسفی تشریف دارند مهم نیبست نقل قول کرده باشی که آدمارو میشه با انتخابهاشونم شناخت.میترسم سیگاریم کنی
با پست جدیدی درخدمتم بدو بیا از بین دوسیگاریات برام بنویس
بااحترام
دنیای خالی
شاید